طنز خاک را گل نکنید

عمه ملوک با اشاره به بغام زیر لبی گفت؛ باورت میشه ، باز مش معصوم داره کوچه رو از بالا تا پایین تا جارو می کنه!!
بغام با حیرت گفت؛ پس این قضیه قاچاق خاک زیر سر مش معصوم هست!

ملوک که سرگرم آماده کردن فلافل بود خندید و گفت؛ تا چند سال پیش طی یه قرارداد  رسما خاک کشاورزی چند تا استان اون طرف تر رو می فرستادند امارات ، اینجور که شنیدم انگاری شیخ نشین ها خاک ها رو برای توسعه جزایر توریستی دوبی استفاده می کردند.

بغام با تعجب گفت ؛ پس چطور خانم ابتکار حالا اعتراض کرده ؟
عمه ملوک فلافلی بدست بغام داد و گفت؛ واضحه ، چون به سازمان تحت امرش مربوط نمیشه خواسته یه نیشی به سازمان مراتع و جنگل های منابع طبیعی و جهاد کشاورزی بزنه، البته این قضیه فقط خاص قاچاق خاک صنعتی جزیره هرمز نیست، الان چند نمونه خاک صنعتی  از خراسان صادر میشه که تجار عرب کیلویی ده هزار تومن ناقابل از فروشنده ایرانی خریداری می کنند و کیلو هفتصد هزار تومن به کارخانجات کاشی سازی اروپایی می فروشند.

بغام که از اشراف عمه ملوک به این قضایا دهانش باز مانده بود به زحمت فک آویزانش را جمع کرد و گفت؛ الان من نفهمیدم خاک صنعتی قاچاق میشه یا خاک کشاورزی؟

عمه ملوک هم نیش خندی زد و گفت؛ خوب این دیگه پرسیدن نداره هر دو تاش مشتری های دست به نقد داره ، الان که سخت گیری میشه قاچاق چی ها هم وارد تر شدن و خاک رو به بهانه صادر کردن گلدان گل و نهال به اون طرف خلیج فارس می برند.
بغام با نگرانی گفت؛ حالا تکلیف چیه، چیکار باید کرد؟
عمه هم مش معصوم طماع که سرگرم به توبره کشیدن خاک بود نشان داد و گفت؛ اینو دیگه من نمیدونم اما خاک داره قاچاق میشه،  به نظرم جواب این سوال را باید خانم ابتکار و باقی مسوولان بدهند.